حزب توده، خیانت و دشمنی با جبهه ملی و دکتر مصدق

این پیکره نشان گر روزنامه معروف و جنجالی وابسته به حزب توده ایران، «به سوی آینده» در سالهای زمامداری دکتر محمد مصدق است. و به‌گاه دی ماه ۱۳۳۰ و زمان انتخابات مجلس هفدهم مشروطه. در زمانه‌ای که همگان آزاد بودند در فضای دموکراتیک دولت ملی، هر اندازه بخواهند رییس دولت را مورد شدید‌ترین انتقادات قرار دهند و تا حد دشنام به مصدق پیش روند. مصدق در اردی بهشت ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و بر اساس دستوری، تمامی حزب‌ها و روزنامه‌ها و نشریات را آزد گذاشت که به جز شخص پادشاه و مراجع مسلم تقلید، مطبوعات در انتقاد آزاد باشند و نمونه این آزادی همین روزنامه است که مصدق را با بد‌ترین و پلید‌ترین و ناجوان مردانه‌ترین دشنام‌ها مورد حمله قرار داده و او را به چاقو کشی و ممانعت از انتخابات آزاد و کشتار مردم متهم می‌کند! این‌ها بدین دلیل بود که در اثر توانمندی نهضت ملی و سیاست مردم سالارانه رئیس دولت، حزب توده به کلی پشتیبانان خود را از دست داده بود و بدین جهت سعی داشت با پی گیری سیاست فرافکنی، عدم محبوبیت خود را توجیه کند و دلیل بی‌پشتیبانی نامزدهای خود را در انتخابات ناشی از سیاست مصدق بداند. اسناد نشان می‌دهند که با وجود آزادی نسبی انتخابات، توده‌ای‌ها حتی قادر به فرستادن یک نماینده به مجلس هفدهم نشدند! و شکستی بسیار سخت خوردند.

مصدق دشمن و منتقد بسیار داشت. اما شواهتد و اسناد نشان می‌دهند که تندرو‌ترین دشمنان مصدق، جریانهای چپ و وابستگان به حزب توده ایران بودند که او را قره نوکر پیر استعمار!؟ و نوکر بریتانیا و آمریکا!؟ می‌خواندند و از انتساب دشنام‌های ناروا و دروغ و زشت به او هیچ‌گاه ابا نداشتند. کارنامه حزب توده در ایراد اتهام‌های دروغ به مصدق چنان سنگین بود که سال‌ها بعد در گنگره بیستم و پلنوم وسیع حزب در خارج از ایران، برخی هواداران حزب توده خود به دروغ بودن و اشتباهات خود پیرامون دولت ملی اعتراف کردند.

مشاهده تصویر با کیفیت بالاتر 

حزب توده ایران در مهر ۱۳۲۰ بنیاد شد. خود را در راستای مشروطیت ایران و استقلال و پارلمانتاریسم معرفی می‌کرد و در وانفسای پس از شهریور بیست در نبود دیگر احزاب سیاسی به سرعت رشد کرد و طیف گسترده‌ای را جذب کرد که غالبا سودایی به جز ارجمندی ایران و آزادی نداشتند. اما در تند باد حوادث پس از اشغال ایران، پس از مدت کوتاهی آشکار شد که حزب راهبردی به جز اطاعت مطلق از دستورات مسکو و جاهان وطنی استالینی ندارد و وطن حزب توده تنها و تنها در قالب میهن استالینی مفهوم پیدا می‌کند و در برابر منافع اردوگاه جهانی سوسیالیسم (شوروی استالین)، استقلال ملی ایران، محلی از اعراب ندارد.. بدین گونه بود که اعضای حزب در پاییز ۱۳۲۳ که مصدق یکتنه در برابر توده چی‌ها و نماینده شوروی، سرگئی کافتار ادزه پایداری کرد و مصوبه عدم واگذاری امتیاز نفتی به بیگانگان را از مجلس چهار دهم گذراند، مورد دشنام‌های زشت توده چی‌ها و پیشه وری قرا گرفت…. و تنها گناهش مخالفت با واگذاری امتیاز نفتی به بیگانگان و شوروی بود. همین مصوبه بسیار مهم بعد‌ها به اصلیترین دستاورد قوام د ر جریان اشغال آذربایجان و کردستان از سوی ارتش سرخ بدل شد و استالین را به امید واگذاری امتیاز نفت شمال راضی به خروج ازشمال غربی ایران کرد.
در قاموس حزب توده ایران، شخصیت فردی و حزبی، تنها تن‌ها زمانی مفهوم پیدا می‌کرد که منافع شوروی و مسکو مطرح نباشد. ازاین روی بود که به‌گاه بنیاد فرقه‌های استالین ساخته پیشه وری-قاضی محمد، به فوریت سازمانهای حزبی کردستان و آذربایجان بدون خبر و تایید کمیته مرکزی حزب توده در فرقه‌ها ادغام شدند و اعتراض برخی از هموندان به جایی نرسید!

سخن پیرامون حزب توده بسیار است و بیان همه اشکالات نیازمند صد‌ها هزار سطر نگارش!.. حزبی که بایستی حساب رهبرانش را با بدنه‌ای جدا کنیم که گاهی شرافتمند‌ترین مردان و زنان به امید رهایی و حق جویی و دست یابی به اتوپیایی انسانی، در آن تکاپو‌های سیاسی می‌کردند و از پشت پرده‌های ننگین سران به هیچ روی با خبر نبودند.
چه بسیار زندگی‌ها تباه شد و چه فراوان امید‌ها که در سیبری و باکو و پراگ و زندان‌های مسکو سوخت و خاکستری بر جای گذارد.
اینک در پرتو آشکار شدن بخشی از آرشیو‌های سری شوروی معلوم شده که حزبی که در مهر ۱۳۲۰ بنیاد شد، یکسره جریانی استالین ساخته و مسکو فرموده بود و نمایندگان امنیتی شوروی حاضر در تهران در جریان تمامی مراحل بنیاد این حزب بودند.! حزبی که به در داوری نهایی، کار نامه‌ای به جزضدیت با ایران و استقلال ملی از خود بر جای نگذاشت و ده‌ها هزار نفر از سرمایه‌های انسانی این دیاررا از میان برد.

در همین راستا جستاردانشمندانه و تحلیلی دکتر خسرو شاکری زند، استاد تاریخ پیرامون حزب توده به شما تقدیم می شود.

قسمت اول 

قسمت دوم 

 

بیان دیدگاه